خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوره
2 . زنگ (مدرسه)
3 . نقطه (.)
4 . عادت ماهانه (زنان)
[اسم]
period
/ˈpɪr.iː.əd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوره
زمان، بازه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوان
دوران
دوره
وقت
مدت
ایام
مترادف و متضاد
age
era
time
1.The house was built during the colonial period.
1. خانه در دوره مستعمراتی ساخته شده بود.
2.The study will be carried out over a six-month period.
2. مطالعه در یک دوره شش ماهه انجام خواهد شد.
a limited period
بازه زمانی محدود
This offer is available for a limited period only.
این پیشنهاد تنها برای یک بازه زمانی محدود قابل استفاده است.
period of time
بازه زمانی
His playing improved in a very short period of time.
بازی او در یک بازه زمانی بسیار کوتاه بهتر شد.
2
زنگ (مدرسه)
جلسه، کلاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنگ
مترادف و متضاد
class
lesson
session
1.‘What do you have next period?’ ‘French.’
1. «زنگ بعد چه داری؟» «فرانسه.»
2.We have six periods of science a week.
2. ما شش زنگ علوم در یک هفته داریم.
3
نقطه (.)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقطه
مترادف و متضاد
full stop
1.Do not use a period to end a sentence in a dialog.
1. برای تمام کردن یک جمله در مکالمه، از نقطه استفاده نکنید.
2.Put a period at the end of the sentence.
2. در آخر جمله یک نقطه بگذار.
4
عادت ماهانه (زنان)
قاعدگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رگل
عادت ماهانه
قاعدگی
مترادف و متضاد
menstrual flow
menstruation
1.When did you last have a period?
1. آخرین باری که عادت ماهانه شدی کی بود؟
period pains
دردهای قاعدگی
People told me it is like a period pain.
مردم به من گفتند که این مثل دردهای قاعدگی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
perinatal
perimeter
perilously
perilous
peril
period film
period of time
period piece
periodic
periodic table
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان